تبیان، دستیار زندگی
چند سالی است که در جمع‌های دوستانه و مهمانی‌های کوچک و بزرگ خانوادگی، افرادی که سن و سالی از عمرشان گذشته با حسرت و افسوسی از گذشته‌های نه چندان دوری یاد می‌کنند که مردم زندگی خوب و خوشی داشتند با اینکه امکانات رفاهی به اندازه این دوره در دسترس مردم نبود
بازدید : 6067
زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه

دل خوش، سیری چند؟

سوال

چند سالی است که در جمع‌های دوستانه و مهمانی‌های کوچک و بزرگ خانوادگی، افرادی که سن و سالی از عمرشان گذشته با حسرت و افسوسی از گذشته‌های نه چندان دوری یاد می‌کنند که مردم زندگی خوب و خوشی داشتند با اینکه امکانات رفاهی به اندازه این دوره در دسترس مردم نبود ولی انگار در زندگی‌ها شادی و خنده و شوخی و صمیمیت، بیشتر رواج داشت.

گرفتاری‌ها کمتر بود و مردم این‌قدر غم و غصه نداشتند. الان کمتر کسی در زندگی احساس آرامش و شادی دارد و هرکس به نوعی گرفتار و درگیر است. وقتی بحث به علت‌های بروز این وضع کشیده می‌شود هر کس چیزی می‌گوید. بعضی معتقدند اینها از عوارض زندگی ماشینی است و هیچ راه چاره‌ای ندارد.

بعضی دیگر معتقدند مردم گرفتار تجملات و زرق و برق زندگی شده‌اند و سادگی و یکرنگی و صمیمیت قدیم از بین رفته، عده‌ای دیگر که تعدادشان کم نیست معتقدند مردم آنقدر گرفتار خرج و مخارج و مشکلات زندگی شده‌اند که هر کس باید همه ی هوش و حواسش را جمع کند تا بتواند گلیمش را از آب بیرون بکشد و دیگر فرصتی برای خوشی و شادی و لذت بردن از زندگی وجود ندارد.

اما به راستی، علت اصلی و ریشه واقعی این مشکل چیست؟ اگر معتقد باشیم اینها از عوارض زندگی ماشینی و رشد و پیشرفت تکنولوژی و افزایش سطح رفاه عمومی است، باید برای همیشه به این وضع عادت کرد ، چون نمی‌توان جلوی پیشرفت و توسعه علم و تکنولوژی را گرفت و هیچکس موافق نیست امکانات رفاهی را ازدست بدهد.

نیلا دل

همانطور که گفته شد ، عده‌ای هم معتقدند بروز این وضعیت به خاطر گرفتاری‌ها و خرج و مخارج زندگی است و رفع مایحتاج و دغدغه آینده زندگی به قدری ذهن مردم را مشغول کرده که کمتر می‌توان به شادی و لذت بردن از زندگی توجه داشت. این حرف از یک جهت درست و قابل تأمل است. ولی نمی‌توان آنرا تعمیم داد. اگر چنین بود، اولاً افرادی که از نظر مالی مشکلی ندارند و توانسته‌اند به قدری سرمایه و امکانات فراهم کنند که بابت آینده‌شان نگرانی نداشته باشند ، باید زندگی شاد و توام با خوشی و آرامش داشته باشند ، طوری‌که فرد هر چه سرمایه‌دارتر باشد ، باید شادتر و با آرامش‌ بیشتر زندگی کند ولی تجربه نشان داده که چنین نیست و بسیاری اوقات در چنین زندگی‌هایی مشکلات و داد و فریاد و ناراحتی‌های عصبی، خیلی بیشتر از زندگی‌های متوسط و معمولی است.

ثانیاً اگر علت بروز این وضعیت نگرانی از آینده باشد، نسل گذشته باید دغدغه‌های بیشتری می‌داشتند، چون قطعاً در آن زمان به خاطر نبود بیمه‌های اجتماعی و حقوق و مستمری‌های بازنشستگی و همچنین تغییرات سیاسی و اجتماعی، دغد‌غه آینده خیلی بیشتر از امروز بود. البته منظور ما این نیست که نگرانی‌های معشیتی و دغدغه‌های آینده زندگی، تأثیری بر آرامش و شادی زندگی ندارد. بلکه برعکس کاملاً تأثیرگذار است. امام صادق(ع) در این مورد فرموده‌اند: «انسان تا آذوقه یک‌سال آینده خانواده‌اش را تأمین نکرده باشد، آرامش ندارد» منظور ما اینست که همه وضعیت پیش آمده  به دلیل فراهم نبودن امکانات و نگرانی از آینده نیست بلکه عوامل بسیار موثر دیگری در این امر نقش دادند.

ما انسان‌ها، هم وجود جسمانی و نیازهای جسمی و معشیتی داریم و هم روح و روان و نیازهای روحی و روانی. همان طور که برآورده نشدن نیازهای جسمانی مثل گرسنه ماندن، بی‌خوابی و بدون همسر زندگی کردن برای انسان مشکل است و باعث برهم خوردن آرامش و آسایشش می‌شود ، برآورده نشدن نیازهای روحی و روانی هم مشکلاتی در پی خواهد داشت.

به نظر ما یک نکته اصلی و شاه کلید طلایی در این بین فراموش شده که با توضیح یک مقدمه، آنرا بررسی خواهیم کرد احتمالاً با خواندن چند جمله اول این مقدمه ، تصور می‌کنید می‌خواهیم باز هم حرف‌ها و نصیحت‌های تکراری را بازگو کنیم ولی تلاش کرده‌ایم این موضوع را از دریچه دیگری مورد بررسی قرار دهیم.

ما انسان‌ها، هم وجود جسمانی و نیازهای جسمی و معشیتی داریم و هم روح و روان و نیازهای روحی و روانی. همان طور که برآورده نشدن نیازهای جسمانی مثل گرسنه ماندن، بی‌خوابی و بدون همسر زندگی کردن برای انسان مشکل است و باعث برهم خوردن آرامش و آسایشش می‌شود ، برآورده نشدن نیازهای روحی و روانی هم مشکلاتی در پی خواهد داشت که باعث می‌شود آرامش و آسایش انسان به مخاطره بیفتد. ولی به دلیل اینکه نیازهای غریزی مثل خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشاندن بدن از سرما، شرط حیات و ادامه زندگی است، توجه به این نیازها در انسان بسیار قوی‌تر است. اما اگر همه توجه انسان به رفع این نیازها معطوف شود و جنبه دیگر وجودش را فراموش کند ، اسباب افسردگی و ناراحتی و پریشانی را برای خودش فراهم آورده و در بسیاری از اوقات دلیل این افسردگی‌ها و ناراحتی‌ها را نمی‌داند و اغلب اوقات عوامل دیگر را باعث بروز این وضعیت تلقی می‌کند.

با توجه به این موضوع برای بر طرف کردن نیازهای روحی و روانی چه باید کرد تا به آرامش و آسایش و لذت بردن از زندگی نائل شد؟ همانطور که بارها و بارها شنیده‌اید عبادت و نیایش در این راه موثر است ولی منظور ما چیز دیگری است که به امید خدا در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.

تبیان- احسان رادمند

مقالات مرتیط :

تعریف شادی از نظر روان شناسی چیست؟

درونی سازی شادی

شادی پایدار

احساس تنهائی می کنی ؟

همدم ، اجاره می دهیم!!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
3 نظر - 0 پاسخ
UserName
عدد زیر را وارد کنید
کد تایید
نظرات کاربران ( انتشاریافته:3 ,در حال بررسی :0 )
yaser5728yaser5728‎1387/10/21‎-‎19:47

باتشكر

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ره یافته -ره یافته -‎1387/10/19‎-‎20:57

با سلام همیشه زنده دل باشید......دم را دریاب iهمیشه یاد خدا کنید که زنده دلی وتطمین القوب فقط با یاد اون امکان پذیر التماس دعا

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
bshamsbshams‎1387/10/19‎-‎17:02

واقعا" یک موضوع جدی روز است و جای تامل و بحث و کندوکاو فراوان دارد.

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
بیشتر